رادین داره میره سفر
سلام دوست های خوبم ظهر ادینه تون به خیر. شازده کوچولوی من داره اماده میشه تا عصر همراه مامانی جون،بابایی جون . دایی و مامان بره راه اهن و سوار قطار بشه بره تهران ،اخه به حنا خانوم گل داده بود که زمستون بره خونشون و حنا هم که ما شاالله از روزی که اولین برف بارید مدام زنگ میزنه که خاله زمستون شد پس نمی یایین.پرنس من همه ی وسایل نقلیه رو امتحان کرده فقط سوار قطار نشده بود که اونم امروز س...
نویسنده :
مامانی نگین وبابایی فرهاد
14:00